اعمال تمام کارمندان میتواند بر بهبود یا تخریب محیط کار تاثیر بگذارد. کارمندان غیرفعال و یا کارمندانی که از ترس شکست خوردن هیچ اقدامی نکنند، میتوانند موجب کاهش بهرهوری شوند در حالی که افراد دلسوز و همدل میتوانند به همکارانشان کمک کنند تا اوقات پرتنش را پشت سر بگذارند و به بهبود مجموعه کمک کنند. با وجود اینکه بسیاری از رهبران به کارمندان خود به عنوان چرخدندهها و ابزارهایی نگاه میکنند که موجب چرخش روند کار میشوند، در حقیقت شرایط روحی و روانی این کارمندان تاثیری مستقیم بر روند کار دارد. همچنین حسی که در محل کار دارند میتواند موجب پیشرفت یا پسرفت کار یک مجموعه شود. بی شک کارمندی که مجموعه را ازآن خود میداند میتواند به رشد آن کمک بیشتری کند.
یکی از عواملی که میتواند موفقیت یک تیم یا سازمان را تعیین کند، عزت نفس کارکنان است. بدون آن، اعضای تیم از انجام سادهترین کارها باز میمانند و همکاران از ترس به یکدیگر ضربه میزنند. این ترس از مواجه شدن با چالش ها که به عزت نفس و اعتماد به نفس برمیگردد، بد ترین اتفاقی است که میتواند در محیط کار شما بیافتد و بسیاری از پیشرفت ها و حرکات روبه جلو رو از دست بدهید.
در این مطلب از تأثیر عزت نفس پایین در شرکت و اینکه چگونه میتوانید تیم خود را برای ایجاد یک محیط کار سالم آماده کنید، صحبت خواهیم کرد.
عزت نفس پایین کارمندان سازمان را بیمار میکند
عزت نفس پایین دو تاثیر مخرب دارد. اول اینکه جلو اقدام و عمل و در نهایت پیشرفت کارکنان یک مجموعه را میگیرد و انها را عقب نگه میدارد. دوم اینکه، انرژی منفی را به همکاران، رهبران و زیردستان به طور یکسان انتقال دهد تا زمانی که همه افراد سازمان در افکار سمی غرق شوند.
نقل قول آماده است از، باری داونپورت، نویسنده و مربی توسعه شخصی: “عزت نفس پایین باعث میشود که ما در تواناییها و قضاوت خود شک کنیم و از ریسکپذیری، تعیین اهداف بلند پروازانه و عمل به آنها جلوگیری میکند.
در محل کار، افرادی که به این مشکل مبتلا هستند اغلب رفتارهایی را به صورت ناخودآگاه انجام میدهند که موفقیت آنها را تضعیف میکند و باعث میشود کمتر به دنبال ترفیع مقام و پیشرفت شغلی باشند.”
افراد با عزت نفس پایین در محیط کار رفتارهای بازدارنده ای دارند که در ادامه به بررسی و معرفی آنها می پردازیم.
بازدارندگی:
افرادی که عزت نفس پایینی دارند از آنجایی که خود را به اندازه کافی خوب نمیدانند مدام استرس و ترس از دست دادن کارخود را دارند و تقریبا تمام همکاران خود را یک خطر میبینند که میتواند کار آنها را به خطر بیندازد. از این رو سیاست عدم ارائه اطلاعات، تمجید یا بازخورد به دیگران برای حفظ قدرت برتر خود را در پیش میگیرند.
طعنه زدن و کنایه:
طعنه زدن و کنایه به دیگران قطعا یکی از اعمالی است که به منظور تخریب دیگران صورت میگیرد و زمانی فردی اقدام به تخریب و تحقیر دیگران میکند که از عزت نفس پایینی برخوردار باشد و با این روش بخواهد روح زخمی خود را التیام ببخشد. اظهارنظرها ممکن است اعضای تیم را بخنداند، اما در واقع میتواند افرادی که مخاطب بودهاند را تحریک کند.
شکستن خط قرمزها در روابط و مرزها:
اشکالزدایی، دنبال کردن و پرسیدن سوالات بیش از حد شخصی روشی است که از سوی افراد با عزت نفس پایین صورت میگیرد تا با بدست آوردن اطلاعات جامع و خصوصی در مورد همکار خود بر ترس از دست دادن کار خود غلبه کنند و از طرف دیگر بتوانند از نقاط ضعف فرد مقابل در موقعیت های حساس استفاده کنند..
تذکر: فراموش نکنید که، سرزنش کارمندان برای این رفتارها اغلب اوضاع را بدتر میکند، زیرا آن شخص میترسد شغل خود را از دست بدهد. این موضوع ممکن است باعث ایجاد رفتارهایی شود که از رفتارهای قبلی بدترند.
آسیبی که مدیران با عزت نفس پایین به یک مجموعه می زنند
اگر میخواهید مدرک بیشتری داشته باشید که ارتقا کارمندان با عزت نفس پایین ایده خوبی نیست، به رفتار رهبرانی که مدیریت خرد انجام میدهند نگاه کنید. آنها رهبرانی هستند که نمیتوانند از تیمهای خود فاصله بگیرند و برای انجام کارشان به آنها اعتماد ندارند.
هلن لرنر، بنیانگذار Women Working، میگوید: “مدیریت خرد رئیس شما احتمالاً بیشتر به احساس آن شخص نسبت به خودش و نه به شما مربوط میشود.” ترس معمولاً ریشه این رفتار کنترلکننده است.
تذکر: به خاطر داشته باشید که عزت نفس چیزی نیست که اعضای تیم شما بتوانند یک شبه بدست آورند یا مدیران بتوانند به کارمندان خود منتقل کنند. عزت نفس عملی است که به مرور شکل میگیرد و فعالیت مستمر میطلبد و از طرفی فرد خودش باید بخواهد که مشکل خود را حل کند و اگر خودش نخواهد عزت نفس خود را تقویت کند هیچ کس نمیتواند این کار را برایش انجام دهد.
اشلی استال، مربی شغلی تأکید میکند که عزت نفس هیچ ارتباطی با عملکرد شغلی واقعی شخص یا نحوه درک یک شخص توسط دیگران ندارد. در واقع این یک “دیدگاه ذهنی و درونی است که برای خود تعیین میکنید.”
این موضوع نشان میدهد که حتی در صورت گرفتن ترفیع یا مسئولیت بیشتر، کارمندان عزت نفس بیشتری کسب نخواهند کرد. آنها با هر عنوان شغلی دارای ارزش شخصی یکسانی هستند. چرا که در درون احساس بی ارزشی میکنند و هر موفقیت بیرونی تنها چند روز احساس ارزشمندی و حال خوب را به آنها تزریق میکند و بعد از آن مجددا به روند قبلی خود برمیگردند.
افراد با فقدان عزت نفس به نظر دیگران وابسه اند
با وجود اینکه عزت نفس از درون ناشی میشود، بسیاری از کارمندان سعی میکنند عزت نفس خود را با تأیید دیگران یا موفقیت خود بر علیه آنها بدست آورند. در واقعا این یک ضدحمله است که در علم روانشناسی جبران افراطی نام دارد. یعنی من آنقدر خوب عمل میکنم و آنقدر بازخورد مثبت از دیگران دریافت میکنم که کسی اصلا به این موضوع که چه حسی نسبت به خودم دارد شک نکند. مشکل اساسی این روش این است که احساس فرد نسبت به خودش بسیار ناپایدار است و با یک انتقاد کوچک به کلی بهم میریزد.
سوزان فتینگ مینویسد: “افراد با عزت نفس مطلق نیازی به شناخته شدن توسط دیگران ندارند. احساس آنها در مورد خود مهمتر از احساس دیگران در مورد آنها است.”
بسیار آسان است که خود را با دیگران مقایسه کنید، به خصوص وقتی شخصی در تیم شما ارتقا مییابد یا به خاطر موفقیتش مورد ستایش قرار میگیرد. افراد ناامن معمولاً یکی از این دو روش را در پیش میگیرند: ممکن است خودشان را سرزنش کنند یا سعی کنند دستاوردهای همکارانشان را از بین ببرند.
مایکل رودرمن، مدیر بازاریابی محصولات در فیسبوک، مینویسد: “احساس ترس و ارعاب توسط موفقیت دیگران میتواند بر بهرهوری و مثبت بودن شما در محیط دفتر تأثیر بگذارد.” وی مردم را تشویق میکند تا دستاوردهای خود را تجزیه و تحلیل کرده و درک کنند که در مسیر حرفهای خود قرار دارند.
در ادامه اشاره میکنم به مطلبی که چند روز پیش در سایت راز موفقیت خواندم پنج روش کاربردی و ساده را برای تقویت عزت نفس عنوان کرده بود که بنظرم بسیار واضح و قابل اجرا آمد. پیشنهاد میکنم به سایت فوق مراجعه کرده و این مقاله را مشاهده کنید.